کد مطلب:152277 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:162

توبه کردن «داش علی» به واسطه ی گوش دادن به روضه ی حضرت اباالفضل
این قضیه در كتاب معراج الاولیاء نقل شده است:

یكی از جاهلهای محل ما «داش علی» بود، كه چند سال پیش فوت شد.

در زمان حیاتش یك روز من از توی بازار رد می شدم، دیدم «داش علی» بازار را قرق كرده و چاقویش را هم به دستش گرفته است و یك نفس كش هم جرأت نطق كردن نداشت. آن روزها هنوز ماشین و اتومبیل نبود، من با قاطر به مجالس سوگواری حضرت سیدالشهداء علیه السلام می رفتم.

از سر گذر كه رد شدم متوجه شدم كه داش علی مرا دید و تا چشمش به من افتاد، گفت: «از قاطر پیاده شو!» من پیاده شدم. سپس گفت: كجا می روی؟

من دیدم داش علی مست مست است، و باید با او مدارا كنم. بنابراین گفتم: به مجلس روضه می روم. داش علی گفت: یك روضه ی ابوالفضل علیه السلام در همینجا برایم بخوان! چون چاره ای نداشتم، یك روضه ی حضرت اباالفضل علیه السلام برایش خواندم و «داش علی» بنا كرد گریه كردن. اشكها روی گونه اش می غلتید و روی زمین می ریخت! چاقویش را غلاف كرد و قرق تمام شد. بعدها فهمیدم كه همان روضه


كارش را درست كرده و باعث توبه اش شده بود.

چند سال بعد داش علی مرد. چند شب بعد از فوتش او را در خواب دیدم و حال او را پرسیدم؛ گویا می دانست كه می خواهم وضع شب اول قبرش را بپرسم.

داش علی گفت: راستش اینست كه تا آمدند از من سؤالاتی بكنند، سقایی آمد (مقصودش حضرت ابوالفضل علیه السلام بود) و فرمود: «داش غلام ما است، كاری به كارش نداشته باشید!» [1] .


[1] كرامات العباسيه ص 21 به نقل از معراج الاولياء ص 75.